گردنه وزباد
گر مرد رهي غم مخور از ديري و دوري
داني كه رسيدن ، هنر گام زمان است
آبي كه بر آسود زمينش بخورد زود
دريا شود آن رود كه پيوسته روان است " هوشنگ ابتهاج "
نام پرنده : سره
دشمن شماره يك كوهنورد هواست .
يادتان باشد هرگز نبايد با يك نسيم خنكِ كوهستان اغفال شويد . فقط 1000 متر صعود ميتواند آن نسيم را تبديل به يك باد يخي و شلاق زن كند.

هر چه بيشتر بالا برويم هوا بهمان نسبت متغير ميگردد ، درجه حرارت بسرعت تغيير ميكند ، سرعت باد زياد ميشود ، باران سيل آسا ميگردد .

خطر مه سريع زياد ميشود و ابر بسرعت قدرت ديد را حتي در چند قدمي كاهش ميدهد . براي كساني كه اين احتياط هاي فصلي را مورد توجه قرار نمي دهند ميتواند نتايج بدي را براي شخص به همراه داشته باشد.

در برنامه اي كه با همنوردان خوبم آقايان صارمي و ميرصالحيان در تاريخ 1/9/1387 به گردنه وزباد داشتم نكته اي كوچك ولي مهم را آموختم كه برايتان مي گويم .
دوست خوب و با اخلاقم دكتر صارمي كه حقيقتا" از كوهنوردان باتجربه و گمنام اين آب و خاك ميباشد ، هر بار تجارب خود را در اختيار دوستان قرار ميدهد .من هم به نوبه خود نهايت استفاده را ميكنم .
در اين برنامه هوا لحظه به لحظه در حال تغيير و تحول بود و مه گاهي اوقات تمام مسير را مي پوشاند و خطر اينكه در برگشت به مشكل برخورد كنيم كمي نگرانمان كرده بود .
ولي با درايت ايشان مسير صعود در فواصل كوتاه با سنگ علامت گذاري ميشد كه در برگشت به مشكلي برخورد نكنيم . البته هر چند به مشكلي برخورد نكرديم .

ولي بقول معروف علاج واقعه قبل از وقوع بايد كرد . بهرحال ساعت 6 صبح از گلاب دره شروع به حركت كرديم و ساعتي بعد وارد دره وزباد شديم

گردنه وزباد - ارتفاع ۲۴۰۰متر
آسمان دم به دم تغيير شكل ميداد . يك لحظه آبي لاجوردي و لحظه ديگر توده هاي بزرگ از ابرهاي سفيد نمايان و سپس ناپديد ميشدند.

پس از چندي در حالي كه ما به سمت بالا صعود ميكرديم ابري عظيم از بالاي ارتفاعات به سمت پايين در حال حركت بود و وقتي به خودمان اومديم كه داخل ابر و مه بوديم .

به خاطر سردي هوا قطرات ريز آب بلافاصله تبديل به تكه هاي كوچك يخ ميشد و بر روي زمين مي نشست . واقعا" كوهپيمايي در داخل ابر لذت بخش است و احساس خوبي به آدم دست ميده .

ساعت 9 صبح بر روي گردنه وزباد ايستاده بوديم و نمايش ابر و مه و خورشيد و جزر و مد آنها را تماشا ميكرديم كه واقعا" ديدني بود . گويا آنها در حال بازي با يكديگر بودند و ما نظاره گر اين بازي .

پس از صرف صبحانه اي مختصر ساعت 10 صبح مسير برگشت را از طريق دره جني انتخاب كرديم و ساعت 11:30 به گلاب دره رسيديم و سپس به سمت خانه هايمان رهسپار شديم.
ديدار از جاذبه هاي طبيعي و تاريخي اين مرز پر گهر ، عشق به كوهنوردي و سفر كردن ، جزئي از زندگي روزمره مان شده است . بنظرمان لذتي كه با طبيعت زيستن و با طبيعت درآميختن وجود دارد را نمي توانيد در جايي ديگر پيدا كنيد .