قلعه لشتان
باز كن پنجره را
كه بهاران آمد
كه شكفته گل سرخ
به گلستان آمد
و بر آمد بهاري دگر
مست و زيبا و فريبا ، چون دوست
سبدي پيدا كن
پُر كن از سوسن و سنبل كه نكوست
همراه باد بهاري بفرست
پيك نوروزي و شادي بر دوست

" روز را با عشق شروع كن ، با عشق سپري كن ، با عشق پُر كن ، با عشق به پايان برسان . اين است راه بسوي خدا "

ادامه از پست بندر خمیر
جاذبه هاي استان هرمزگان فقط به سواحل مرجاني و جاذبه هاي طبيعي محدود نمي شود .

قلعه هاي فراوان و قديمي در جزاير و در اطراف شهرهاي كوچك و بزرگ ، از جاذبه هايي است كه خيلي ها را بسمت خود مي كشاند .

يكي از اين قلعه ها كه در شمال شرقي بندر لنگه و شمال غربي بندر كُنگ قرار دارد ، قلعه لشتان است كه مختصات جغرافیایی آن در زیر این متن آمده است .

روز جمعه بتاريخ 23/11/88 ما پس از جمع كردن چادرها و بستن كوله ها با كرايه كردن يك اتومبيل به سمت اين قلعه كه در فاصله حدود 8 كيلومتري بندر لنگه قرار داشت ، حركت كرديم .

اين قلعه بر فراز كوهي بنام شاهين كوه واقع گرديده است . با راهنمايي آقا جمال ( راننده اتومبيل ) كه خودش از اهالي بندر لنگه بود به سمت درب ورودي و اصلي قلعه هدايت شديم .

وقتي بر روي كوه شاهين مي ايستي ، تازه متوجه مي شوي كه وارد شهر متروكه اي شده اي و بيشترين چيزي كه نظرت را جلب مي كند ، وجود آب انبارهاي فراوان است كه سقف خيلي از آنها ويران شده است .

گياهان زيادي را ميتوان در اكثر آب انبارها مشاهده كرد كه از آب باقيمانده در آب انبارها تغذيه مي كنند . به ارتفاعات اطراف و بيرون قلعه كه خوب مي نگري دهانه هايي سنگي را مشاهده مي كني .

اين دهانه ها بيشتر شبيه دخمه هايي كه در ارتفاعات سیراف در سال گذشته ديده بودم ، مي بود كه در يك نگاه بياد استودانها افتادم كه اگر اين فكر صحيح باشد مي توان به قدمت چند هزار ساله اين قلعه پي برد .

بعضي ها اعتقاد دارند كه اين قلعه در زمان هخامنشيان احداث شده و بيش از 2000 سال قدمت دارد . ولي گويا در قرن نهم هجري مورد مرمت و بازسازي گسترده اي قرار گرفته است .

دقيقا" در وسط اين قلعه و يا شهر ويران شده يك برج وجود دارد كه نيمي از آن فرو ريخته و و در قسمتي از قلعه ، قبرستاني با قبرهاي رو باز ديده مي شود .

روايت است كه از قلعه پرتغالي ها كه در جنوب كُنگ قرار دارد تا قلعه لشتان راهي زيرزميني وجود دارد كه قسمتي از اين راه مانند تونل ساخته شده بوده است .

در ايام جنگ و شورش و آشوب ، از اين راه زيرزميني ، مهمات و آذوقه براي كساني كه در قلعه لشتان سنگر گرفته بودند ، مي رساندند .

مي گويند در يك زمان ، ساكنين قلعه لشتان نسبت به حكومت مركزي ياغي شدند و از دستورات حاكم وقت معين شده توسط پادشاه سرپيچي كردند و او نيز از پادشاه استمداد كمك كرد .

پادشاه ، شاهزاده اي را با قواي بسيار ، مامور سركوبي اشرار قلعه لشتان مي نمايد .

شاهزاده در بدو ورود در روستاي مجاور مستقر شده ، دستور محاصره قلعه را مي دهد .

همه انتظار داشتند ساكنين قلعه بعد از اتمام آذوقه خود ، تسليم شوند ولي انتظار آنها بيهوده بود و روزها به هفته ها و هفته ها به ماهها تبديل شد و دفاع سرسختانه ادامه داشت .
يك روز شاهزاده با عده اي از چابك سواران خود به قصد بازديد راههاي ورود و خروج قلعه ، به پاي كوه رفت و در آنجا با كمال حيرت به باقي مانده شش ها و روده هاي ماهي تازه برخورد كرد .

كه متوجه شد ياغي ها بوسيله راه مخفي به بيرون راه دارند . اما هر چه گشتند آن راه را نيافتند . بدين سان از فتح قلعه نااميد شده ، مايوس به ميان لشگريان خود بازگشت .

يك روز عده اي از ماموران گشت به نامه اي برخورد كردند كه از قلعه به بيرون پرتاب شده بود . شاهزاده با خواندن نامه دريافت كه دختري از اهالي قلعه سخت شيفته او شده است .

شاهزاده بلافاصله نامه اي به او نوشت و مهر كرد و بوسيله ماموران با سنگي به داخل قلعه پرتاب شد . نامه نگاري تا چند روز ادامه داشت تا اين كه ، آن دختر در آخرين نامه خود نوشت : برج مدور ، ساحل كُنگ

شاهزاده با 40 ساور زبده به طرف كُنگ و برج مدور رفتند و از آنجا وارد قلعه شده ، درب قلعه را بر روي سپاهيان خود گشود . پس از فتح قلعه دختر خود را به شاهزاده نشان داد .

او دختري بلند قد با گيسواني زيبا و به غايت خوش اندام بود ، شاهزاده در اولين نگاه دل به تار گيسوي دختر بست ، اما بعد از آن متوجه شد كه دختر ، فرزند رئيس ياغيان است .

و دختر پاس احترام پدر و خويشاوندان خود را نگه نداشته و راز قلعه را گفته و دستور داد كه به جرم خيانت به نزديكان و اقوام ، دختر را محاكمه كردند و بر در قلعه آويختند .

زمان وداع با قلعه لشتان فرا مي رسد ، قلعه را با تمام خاطراتش ترك مي كنيم و با اتومبيل به سرعت به سمت پارسيان ( گاوبندي ) حركت ميكنيم و لي در بين راه به قلعه مغويه واقع در روستاي مغويه هم سري مي زنيم .

درب قلعه مغويه جهت بازسازي و مرمت بسته است ولي از نماي بيرون قلعه تعدادي عكس مي گيريم . اين قلعه متعلق به شيخ سلطان المرزوقي ، يكي از حكمرانان منطقه بوده .
ساخت اين بنا در سال 1321 قمري پايان يافته و داراي تعداد زيادي اتاق به همراه حمام سنتي ، يك برج نگهباني و دو بادگير مي باشد .
مسجدي متعلق به اهل تسنن نيز در همان نزديكي است كه كودكان روستا ، با ديشداشه هاي بلندشان توجه ما را جلب ميكند و عكسهايي يادگاري نيز با آنها مي گيريم .
مختصات جغرافيايي قلعه لشتان "N 26-37'-29.69 و "E 54-51'-39.13
اين سفر ادامه دارد......
ديدار از جاذبه هاي طبيعي و تاريخي اين مرز پر گهر ، عشق به كوهنوردي و سفر كردن ، جزئي از زندگي روزمره مان شده است . بنظرمان لذتي كه با طبيعت زيستن و با طبيعت درآميختن وجود دارد را نمي توانيد در جايي ديگر پيدا كنيد .