ایذه - قسمت دوم
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز "سهراب سپهري"
دشت ایذه
هر كس آنچنان مي ميرد كه زندگي ميكند
در دومين روز حضورمان در ايذه تصميم مي گيريم به سمت تالاب ميانگران حركت كنيم كه پوشيده از علفزارهايي زيبا و هوايي فرحبخش و دلنشين بود .
زمینهای باتلاقی تالاب میانگران
بخاطر باتلاقي بودن نميتوانستيم زياد در عمق تالاب حركت كنيم ولي از دور ميتوانستيم پرواز پرندگان تالابي را براحتي مشاهده کنیم .
در نزديكي تالاب ميانگران ، ميتوانيم دشت زيبا و حاصلخيز ايذه را هم مشاهده كنيم که به برکت وجود آب و خاک خوب پوشیده از کشتزارهای فراوان است .
قله های اطراف ایذه عبارتند از قله چیوه , قله مونگشت کوچک و بزرگ , قله کوه رشید , قله اَلهک و کوه تنوش كه در اطراف ایذه اکثرا" قابل مشاهده و رویت هستند .
گلدانی طبیعی در میان تخته سنگی بزرگ
در نزدیکی دشت ایذه و تالاب میانگران کوه نه چندان بلندی هم وجود دارد که از نظر سوق الجیشی بسیار حائز اهمیت است و آن کوهیست نوک تیز و مثلثی شکل که دورتادورش را دشت ایذه احاطه کرده است .
قلعه گژدُم بر بلندای کوه
وقتي كه خوب دقت ميكنيم قلعه تاريخي ولي ويران شده اي بنام قلعه گژدُم يا گژدمك را ميتوانيم بر بالاي آن ببينيم كه احتمالا" در زمان ارشير ساساني متروك شده است .
در حين صعود به سمت قلعه برجستگيهايي بر روي سنگهاي منطقه بچشم ميخورد كه شكل ظاهري آنها كاملا" متفاوت است ، دوست خوبم شاهرخ ساسان در باره اين برجستگيها ميگويد :
برجستگیهای کلسیتی
نام اين برجستگيها كلسيت است كه نوعي كاني ميباشد و از تركيبات كلسيمي تشكيل شده و بر اثر بارانهاي اسيدي از خود واكنش نشان ميدهد و به مرور زمان به اين شكل در مي آيند .
از شوق ديدن مناظر زيبا به سرعت به سمت قلعه حركت ميكنيم و در مدت كوتاهي به آن ميرسيم .
بر فراز قلعه گژدُم
از اين بالا دنيا طور ديگريست ، اصلا" انگار طبيعت اينجا را با فتوشاپ درست كرده اند . همه چيز بوي سبزه و نويي ميدهد .
قسمتی از دیوار قلعه
از يك طرف آثار برجامانده از يك قلعه تاريخي و از طرف ديگر ديدن مناظر طبيعي و فوق العاده هر بيننده اي را سحر و افسون خودش ميكند .
روزنه اي كه شبيه نقشه كشور ايران است
از اينجا ميتواني هر جنبده اي را ببيني . وقتي اين بالا هستي تازه متوجه ميشويم كه چرا ساخت قلعه در اينجا انجام گرفته است .
نمايي از تالاب ميانگران و دشت ايذه از روي قلعه گژدُم
سپس به سمت روستای خونگ اژدر حرکت میکنیم تا از نزدیک یکی دیگر از آثار تاریخی این مرز پر گهر را ببینیم .
این نقش برجسته در کنار دشتی زیبا و در نزدیکی روستای خونگ اژدر واقع گردیده است و بایستی پس از پارک اتومبیل , حدود 500 متری هم در دشت پیاده روی کنید تا به تخت سنگ بزرگی برسید .
درست در پُشت اين تخته سنگ ، نقش برجسته اي متعلق به زمان پارتي ها قرار دارد كه مهرداد دوم ، شاه اشكاني را به همراه افراد بلند پايه اليمايي نشان ميدهد .
درست در نزدیکی همین روستا , دو روستای دیگر هم بنامهای خونگ کمال وند و خونگ یار علی وند وجود دارند که نقوش برجسته ای نیز در نزدیکی آنها دیده میشود که متاسفانه ما فرصت دیدنشان را از دست دادیم , شاید در سفر دیگر این فرصت را پیدا کنم .
يكي ديگر از جاذبه هاي تاريخي و فرهنگي مردمان ايذه و روستاهاي همجوار ، گورستان شيرهاي سنگي است كه معمولا" در هر قبرستاني ميتوانيد چندتايي ببينيد .
شیرهای سنگی مجسمه هایی هستندکه درگذشته توسط سنگ تراشها به شکل شیر تراشیده میشدند و اغلب ، آنها را بر روی قبر افراد شجاع و دلیر ایل بختیاری قرار میدادند . در گویش بختیاری به این مجسمهها برد شیر میگویند
دشت سوسن
سپس به سوي دشت سوسن حركت ميكنيم كه در فاصله 30 كيلومتري ايذه قرار گرفته است و آن عبارتست دشتي حاصلخيز كه منظره آن از روي ارتفاع بي نظير است .
منطقه زيباي دشت سوسن
زماني قرار بوده اين دشت زيبا با ساخت سدي بر روي رودخانه كارون به زير آب برود ولي گويا از ساخت سد منصرف ميشوند و اين دشت به عمر خود ادامه ميدهد .
در نزديكي دشت سوسن به سراغ يكي از شاخه هاي فرعي رود كارون ميرويم كه اهالي روستا براي عبور و مرور از روي رودخانه از وسيله اي بنام گرگر استفاده میکرده اند .
این وسيله يك غول آهنی است كه با كمك یک قرقره ، سيم بكسل و با نيروي دست ، انسانها و احشام را جا به جا ميکرده و البته بها هم میگرفته و این بها گاهی قطع انگشتان دست مسافر آن بوده است .
خوشبختانه اين وسيله خطرناك در ماههاي گذشته بخاطر قطع انگشتان بسيار زيادي از مردم جمع آوري شده و مردم از پل و قايق جهت تردد استفاده ميكنند .
ادامه اين پست را در هفته آينده بخوانيد : عبور از سد كارون سه و بازديد از آبشار شيوند





















































































ديدار از جاذبه هاي طبيعي و تاريخي اين مرز پر گهر ، عشق به كوهنوردي و سفر كردن ، جزئي از زندگي روزمره مان شده است . بنظرمان لذتي كه با طبيعت زيستن و با طبيعت درآميختن وجود دارد را نمي توانيد در جايي ديگر پيدا كنيد .